Friday, December 24, 2010

رفتند و رويم، آيند و روند



يا شاه اوليا زدرت دركجاه روم
هستي تو رهنما چكنم دركجا روم
عمرم سرهواوهوس جمله صرف شده
من زاروبينوا چكنم دركجا روم
زان رواق روضه ات اميدعالم است
اي صاحب لوا چكنم دركجا روم

Wednesday, June 2, 2010

ستيز روزگار

زندگي يك بازي درد آور است
زندگي يك اول بي آخر است
زندگي كرديم و اما باختيم
كاخ خود روي دريا ساختيم
لمس بايد كرد اين اندوه را
بركمربايد كشيد اين كوه را
زندگي را با همين غم ها خوشت
با همين بيش و همين كم ها خوش است
باختيم و هيچ شاكي نيستيم
برزمين خورديم خاكي نيستيم

Saturday, April 17, 2010