Saturday, April 9, 2011

فخر میدارم به تو ای کارگر این وطن








فخر میدارم به تو ای کارگر این وطن
زانکه  تویی مایه  راحت  به  تن
روزها تا شام می باشی به کار
 شاد زصد قوصفایی خویشی بروزگار
گر کشی زحمت بسی برکارها
میشود آسوده آخرای برادرسالها
زبرای ملت آواره وبی خانه ات
ساز آباد باز تو این ویرانه ات
دایماٌ مصروف پیکاری به زیست
زضمیر پاک توابلیس بریست
زانکه میداری مدام تاعات بجا
رزق توافزون بود بردو سرا
گرچه است اسمت نیکو بانرد حق
اضغراده هم نمود و صفی ترا برهررمق

جشن نوروز ادامه داشت 19/1/1390












Wednesday, April 6, 2011

چوپان رمه را صبورانه به اینجا آورده است






رمه را صبورانه به اینجا آورده... بگذارید عرقش را پاک کند و گلویی تازه کند، بگذارید از ماژلان و کوچک خان بگوید، بانوی بهار در صدای غمگینش می رقصد. موج های دریا در چشم هایش خشکیده و این دانه های شن تحفه دریاست.

Sunday, February 13, 2011

سردی "دی" ماه و"دلو" کابل پر برفوسوز




سردی "دی" ماه و"دلو" کابل پر برفوسوز
دل بسوزاند ز بی گرمای ناداران منم
ای خوشی ! کی باز گردی بر دیار پر زسوز؟
سوز دلسوزان کجا شد گرمی سردان منم